خاک آلود شدن (بِ رَ / رِ دَ) گرد و خاک به کسی یا چیزی نشستن. انعفار. (زوزنی). اعتفار. (مهذب الاسماء). تترﱡب. ترب. رغم. (اقرب الموارد) ادامه... گرد و خاک به کسی یا چیزی نشستن. انعفار. (زوزنی). اِعتِفار. (مهذب الاسماء). تَتَرﱡب. تَرَب. رَغم. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا